ان لحظه..........

ب ه ب ر ک ه ی ع ا ش ق ی خ و ش ا م د ی د
برکه ی عاشقی

آن لحظه که دلتنگ یارم می شوم

خود به خود هوس باران را می کنم.

آن لحظه که اشک از چشمانم سرازیر می شود

هوس یک کوچه تنها را می کنم

آن لحظه است که دلم می خواهد تنهایی در زیر باران بدون هیچ چتر و سر پناهی قدم بزنم

قدم بزنم تا خیس خیس شوم ، خیس تر از قطره های باران…. خیس تر از آسمان و درختان

آن لحظه که خیس خیس می شوم ، دلم می خواهد باز زیر باران بمانم ،

دلم نمی خواهد باران قطع شود.

دلم می خواهد همچو آسمان که بغضش را خالی می کند ، خالی شوم ،

از دلتنگی ها ، از این شب پر از تنهایی

تنها صدای قطره های باران را می شنوم ، اشک می ریزم ، و آرزوی یارم را می کنم

دلم می خواهد آسمان با اشکهایش سیل به پا کند

لحظه ای که آرام آرام می شوم

و دیگر تنهایی را احساس نمی کنم ، چون باران در کنارم است.

باران مرا آرام می کند ،  مرا از غصه ها و دلتنگی ها رها می کند و به آرزوهایم نزدیک می کند

آن دم که باران می بارید ، بغض غریبی گلویم را گرفته بود ،

دلم می خواست همچو آسمان که صدای رعدش پنجره های خاموش را می لرزاند فریاد بزنم ،

فریاد بزنم تا یارم هر جای دنیاست صدای مرا بشنود.

صدای کسی که خسته و دلشکسته با چشمان خیس و دلی عاشق در زیر باران قدم می زند ،

تنهایی در کوچه های سرد و خالی…

کجایی ای یار من ؟

کجایی که جایت در کنارم خالی است.

در این شب بارانی تو را می خواهم ،

به خدا جایت خالی خالی است.

کاش صدایت همچو صدای قطره های باران در گوشم زمزمه می شد

تو بودی شبی عاشقانه را با هم داشتیم ،

تو که نیستی منی که همان مرد تنها می باشم قصه ای غمگین را در این شب بارانی خواهم داشت.

قصه مرد تنها در یک  شب بارانی ،

شبی که احساس می کنم بیشتر از همیشه عاشقم.

آری آن شب آموختم که باران بهترین سر پناه من برای رفع دلتنگی هایم است.

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد



نظرات شما عزیزان:

ساسان
ساعت11:45---2 تير 1391
دلتنگی آمده تا بگوید به یادت هستم
اشکهایم جاری شده تا بگویم خیلی دوستت دارم
حس و حال مرا خودت میدانی ، آنچه که قلب مرا به این روز انداخته را خودت میدانی
تو خودت میدانی چقدر برایم عزیزی ، خودت میدانی و اینگونه مثل من به عشق دیدنم مینشینی
در لحظه دیدارمان چه عاشقانه نگاه میکردی به چشمانم
وقتی فکر میکنم به آن لحظه نفس میگیرد این قلب خسته ام
وقتی فکر میکنم به تو را داشتن،با خود میگویم ای کاش که زودتر تو را داشتم
تو مرواریدی هستی پنهان در اعماق قلب زندگی ام
که زیبا کردی با حضورت زندگی مرا ، عاشقانه کرده ای صحنه بی پایان لحظه های تو را داشتن را
دلتنگی آمده تا بگوید همیشه در قلب منی
عشق تو در دلم غوغا کرده تا بگویم تا ابد مال منی
ناز نگاه تو ، هنوز برق نگاه زیبایت نرفته از روبروی چشمهایم
هنوز گرمی دستهایت ،گرم نگه داشته دستهایم را
هنوز احساس میکنم در کنارمی با اینکه تو آنجا مثل من به انتظار آمدن دوباره منی!
نفسهایم آمده تا بگوید به عشق تو است که زنده ام
احساسم آمده تا بگوید به عشق تو است که این شعر عاشقانه را برایت نوشته ام…


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:, ] [ 12:54 ] [ قبلا مژگان الان ساسان ]

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ تقدیم به کسیه که خیلی دوسش دارم واینو به اون تقدیم میکنم. .... جون دوستت داشتم ودارم وخواهم داشت.
آرشیو مطالب
امکانات وب
ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 67
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 67
بازدید ماه : 306
بازدید کل : 77958
تعداد مطالب : 92
تعداد نظرات : 25
تعداد آنلاین : 1